سلام عشقم از ت انتظار نداشتم گفتم میای سراوان اولین کاری که میکنی به من زنگ میزنی
چقدر انتظار چقدر این پهلو اون پهلو شدم که عشقم زنگ میزنم اندازه 3ماه تمام حرفام رو بهش میزنم تمام
دلخوری هامو باید جوب بده چقدر به ساعت لعنتی خیر شدم منتظر تماس از تو شدم وچقدر حرف تو قلبم بود
هست که نزده تو خودم خورد شدم اه خدایا پس تو کجای من خسته شدم از همه خوردم ولی عشقم چرا
تا حد مرگ خوشحال شدم وقتی سعیده گفت اون تو راه در اومده ساعت 6 میرسه چقدر ساده ام من
خدایا .صداتو وقتی شنیدم فقط بغض بود بس بغض حالا اینکه یک بغض سنگین حرف نزده
خط ها بهانه شد برای تماس قط کردن گفتی زنگ میزنی نزدی همراه اول پیدا نکردی دل ساده ام
میگه چرا خط تو خاموش کردی هرثانیه بهت زنگ زدم اون خدا بالا سرم میدونه چقدر دوستدارم
جواب این لانه ها و اشگام رو کی میده خدایا این بغضم خدایا اگه نمخواه باهم بمونی باشه فدای سرت
اینجور رفتار نمیگردی میگفتی خداحافظ من دارم میمیرم از اینکه نگرانتم چرا خاموش کردی نکنه حالت بد شده
یا از اینکه من مزاحم زندگیتت نشم اخه منم زندگیتت یا نمیدونم نمخوام قضاوت کنم ولی تو ذهنم هزار
چیز میگرد خدایا خودتت به دادم برس سمه جان دوست دارم اگه اومدی خوندی زنگ بزن بهم گه دارم
میمیرم اگه خودتت عمدا خاموش کردی بهم بگو خیالم راحت بشه خداحافظ ات بگو برای مرگم اماده بشم
چون الان توی زمینم هواهم
