سلام عزیزم دل من خیالب نگران حالتم بخدا
ایرانشهر چقدر دیونه شدم برات چرا یک زنگ نزدی بی معرفت خودتت نمی تونستی به سعیده میگفتی
که من از نگران میوردم اینجا عشقم اگه اومدی سایت خوندی یک زنگ بزن مخوام صداتو بشنوم عشقم
بی نهایت نگرانتم دارم جون میدم بخداقسم ولی تو کجای میفهمی اون شب زنگ زدی حالت خوب نبود
سرت داد زدم بخاطر این که توی نگرانی بودم از اینکه کنارت نبودم تواغوشت بگیرم عشقم میدنی چقدر
گریه کردم تو گفتی از دوباره میزنی نمیزنگید چند روز بخاطر تو روزه بودم عشقم اگه منو یادتت نرفته
بهم زنگ بزن که اینجا داره یکی جون میده ای خدا کی میشه من کنار تو باشم س جانگو تو رو خدا
همه چیز درست کن اگه از تهی دل مخواه درست کنی چون مخوام تو این شرایط تواغوشتت باشم
بشمارش نفسگو دلتنگتم بی تابت که حالت چطوره ای خداسموک اخه چرا