نفسوکم امیدوارم حالت خوبه باشه بوس رو چشای بسته اتت نپسوکم دلتنگتم خیلی بی نهایت نمیدونم با این همه دلتنگی چکار کنم بخدا نمیدونم نپسوک دارم دیونه میشم دیگه تحمل دوریت هر روز از روز دیگه برام عذاب اور سختر سختر میشه بعضی وقت ها به فکر خودگشی می افتم میگه دیگه بس این همه عذاب خدایا. نپسوک تو کجای حالت خوبه هنوز برای اومدنت میگی بهم زود میای تموم شد داری میای میای ولی نمیرسی میگی این میگه میگشمت اون میگی این اینجور اون انجور حس میکنم از تهه دلت چیزرو نمخواه من فقط اویزونت شدم خدایا چقدر سخت گاش حال روزم رو میدی تا میفهمیدی چی می نویس چی میگم اگه تو اومدنی بودی خیلی وقته اومده بودی با هر چیزی بهونه نمیگرفتی که بگی میام میام نمیرسی خسته دارم دیونه میشم از انتظارهای که تو هر روز بیشتر بیشترش میکنی خیلی خسته ام از اینکه تو ادمی هستی لحظه ای عوض میشی از اینکه ادمی هستی عشق تو زود میفروشی از اینکه منو به این اون این دلیل اون دلیل فروختی بازم میفروشی وهنوز داری این کار میکنی میگی بخاطر این اینجوری اون اونجوری به من بدبختت هی میگی میام میام نمیرسی من این روز ها وثانیه ها رو تک به تک برای تو اشک ریختم تک به تک از ثانیه رو تورو از خدا خواستم لحظه نگذشت من بدون یادتت بگذرونم حتا تازمانی چشمانم بسته به یاد تو مخوابیدم نپسوگ دیگه بریدم مخوام بمیرم از این همه عذاب بخداقسم بریدم بردیم