عشقم تو کجای چقدر دلتنگتم چرا بهم زنگ نمیزنی چرا خبری ازت نیست چرا چرا چرا تو گفتی بهم زنگ میزنی هر روز
پس چرا خبری ازت نیست چرا باهم اینجوری میکنی دلتنکتم میفهمی چی میگم همون صداتت ارامش منه ولی
تو حتا لحظه ای بهم فکر نمیکنی شب خواب تو روزها با فکر تو میگذرن اشگ هام دیگه جواب گو نیست دارم
دیونه میشم مخوام سرم بزنم به دیوار از این همه درد اخه تو چی فکر کردی من چطور تحمل کنم چطور با این
همه درد صبر کنم تو اونجای بخدا خیالتم نیست یکی رو چشم انتظا ر گذاشتی عشقم
این روزها ماه سال گذشتن اما تو هنوز از میگی صبر امروز سند فردا یک چیز دیگه
تو که میگفتی من همونجام حتا اگه بتونم زوتر جدا میشم میای پیشم پس کو
تو فقط حرف میزنی حرفای که خودتتم الکی میزنی پس کو اون زنگ زدن هات که اروم بگیرم
این سعید هم گوشی لعنتیشو خاموش کرده من از کی خبر تو رو بگیرم تو روخدا اگه
اومدی خوندی یک زنگ بزن اروم بگیرم میدونم حتا وقت وبلاگ حرفای منو هم نداری اکجای که دارم
دیونه میشم