سلام
خیلی چیزها برایت نوشتم وخیلی دفعه باز نوشتم ولی این نیت باز قطعه شد و همه چیز دوباره پاک میکرد
بغضم های رو نوشتم دردهایم رو دلتنگی هایم
از این که یک گوشه اتاق نشستم شب روز و زمان رو می گذرانم تا تو اون زمان روزی که
که تو مشخص کردی برسه عشقم شاید ها و اماهای تو
عشقم افسورده حالم خوب نیست دارم چی تاپ میکنم تو که حال من برات ارزش
چندانی نداره عشقم اگه داشتت خودتت خبری ازم میگرفتی دنیا بی رحمه ولی
من بی رحمی تو رو باور ندارم دوری تو رو باور ندارم بایکی دیگه بودنت رو باور ندارن
تو عشق منی فقط مال منی هر کجا باشی میای خدا گفته میای دردام بیشماره بغضم داره خفم میکنه