سلام بی وفا
الان صبح تا الان خواب تو رو می دیدیدم اومده بودی پیشم که همین جا با هم تا اخر باشیم نمیدونی هر دو نامون بی نهایت خوشحال بودیم تو ولی فرار کرده بودی اومده بودی اینجا چند روزی این جا بود تا این که به من زنگ زدن تو پیش منی یا نه منم گفتم تو گفتی میری خونه از دوباره میای رفتی دیگه خبری نشد ازت من تمام شهر رو گشتم تک به تک شو هر جا گریه میگردم ولی دیگه از تو خبری نبود خونه تون هم عوض کرده بودی دیگه هیچ خبری نبود ازت ازخواب پریدم داشتم هنوز گریه میگردم انگار همه چیز واقعی بود همه چیز چقدر دلتنگتم از خواب بیدار شدم عشقم تو من رو دی و نه میکنی اخرش